
به گزارش انرژی و نیرو، «کوری عصاکش کوری دگر شود»؛ برخی رسانههای داخلی با اشاره به این ضربالمثل، روابط بین ایران و کشورهای آفریقایی را اینگونه توصیف میکنند که ایران در شرایط تحریم و آفریقا به عنوان قارهای فقیر نمیتوانند یک بازی برد-برد را با یکدیگر تعریف کنند. اما آیا این ضربالمثل توصیف دقیقی است؟ طبق آمار گمرک، میانگین صادرات محصولات ایران به آفریقا سالانه 600 میلیون دلار بوده که البته این رقم در دولت سیزدهم به حدود 1.3 میلیارد دلار و در سال 1403 به 1.5 میلیارد دلار رسید. با مبنا قرار دادن عدد میانگین و با توجه به واردات سالانه 600 میلیارد دلار کالای نفتی و غیرنفتی توسط کشورهای آفریقایی، درواقع سهم ایران از بازار آفریقا فقط 0.1 درصد و با مدنظر قرار دادن رقم سال گذشته این رقم درنهایت به 0.23 درصد میرسد که بسیار ناچیز است.
طبق آمار بانک جهانی، سهم تولید ناخالص داخلی ایران از کل GDP دنیا حدود ۰.۴ درصد است. یعنی اگر همین سهم در تجارت خارجی ایران نیز تعمیم پیدا کند، حداقل میزان صادرات ایران به بازار آفریقا باید ۴ برابر شود. بااینحال در هدفگذاری اولیه معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه، رساندن رقم صادرات ایران به ۵ میلیارد دلار در سال برنامهریزی شده است.
بررسیهای وزارت نفت در تصویر نشان میدهد که در بین ۱۳ قلم کالاهای وارداتی باارزش توسط آفریقا، ۸ قلم از آنها شامل محصولات نفتی بوده که اتفاقاً ایران بهعنوان چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت و گاز دنیا میتواند در تأمین آنها برای کشورهای آفریقایی اقدام کند.
ارزش این ۸ قلم کالای نفتی در بازار آفریقا سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار است؛ رقمی سهبرابر درآمد ایران از صادرات نفت خام و میعانات گازی. درنتیجه بازار بزرگی پیش روی ایران قرار دارد. شیوه تسویه مالی نیز میتواند در قالب ترکیبی از دریافت فلزات گرانبها، تهاتر با کالاهای اساسی، تصاحب معادن، دریافت ارز در شبکه تراستی و گرفتن زمین برای کشت فراسرزمینی تعریف شود.
این گزاره که آفریقا، قارهای فقیر است نه تنها صحت ندارد؛ بلکه عکس گزاره درست است. به بیان دیگر آفریقا، سرزمین فرصتهاست به گونهای که ترکیه در هشت سال گذشته رقم صادرات خود به این قاره را به ۲۲ میلیارد دلار در سال رسانده است. مهندسان ترک تاکنون توانستهاند با اجرای ۱۸۵۰ پروژه زیرساختی در آفریقا ۸۵ میلیارد دلار درآمدزایی کنند؛ رقمی به اندازه یک سال درآمد نفتی و غیرنفتی ایران. چینیها نیز در ۲۰ سال اخیر حجم تجارت خود با آفریقا را بیش از ۲۰ برابر کرده و به ۲۷۰ میلیارد دلار در سال رساندهاند؛ رقمی به میزان ۴ برابر تجارت آمریکا با این قاره.
درواقع اگر کشورهای آفریقایی پول ندارند، پس واردات سالانه ۶۰۰ میلیارد دلاری آنها چگونه انجام میشود؟ آیا چین، آمریکا، ترکیه و مابقی کشورها در حال گلریزان کردن برای آنها هستند؟ قطعاً خیر.
یکی از فرصتهای آفریقا برای ایران، حضور در پالایشگاههای فراسرزمینی است. در حال حاضر ظرفیت پالایشگاهی بین ۳ الی ۴ میلیون بشکه نفت در کشورهای آفریقایی وجود دارد که نیمی از آنها به دلیل فقدان دانش فنی و تکنولوژی غیرفعالند. ایران میتواند با صدور خدمات فنی و مهندسی به این کشورها مشابه پروژه الپالیتو در ونزوئلا، ظرفیت این پالایشگاهها را احیا کرده و نفت خود را به این پالایشگاهها صادر کند.
تیرماه سال ۱۴۰۲ بود که رویترز از ورود ایران به نخستین پالایشگاه فراسرزمینی در آفریقا خبر داد. طبق گزارش رویترز، ایران آماده به اشتراکگذاشتن تجربیات خود در مورد یک پالایشگاه نفت برنامهریزیشده ۶۰ هزار بشکه در روز است. نام این پالایشگاه هویما بوده که در کشور اوگاندا ساخته خواهد شد. البته الان از سرنوشت این پروژه فراسرزمینی خبری نیست.
همچنین در دولت سیزدهم برای بازسازی ۴ پالایشگاه در کشور آفریقای جنوبی با نامهای چورف Chevref، انرف Enref، ساپرف Sapref، ناترف Natref به ظرفیت ۵۰۸ هزار بشکه در روز توافقاتی به امضا رسید. این ۴ واحد پالایشی به دلیل فقدان توان فنی در این کشور کاملاً تعطیل بودند.
تا پیش از اعمال تحریمهای نفتی، ایران روزانه ۷۰ هزار بشکه نفت به آفریقای جنوبی صادر میکرد که بعد از تحریم متوقف شد و حال بازسازی پالایشگاههای فراسرزمینی فرصتی دوباره به ایران برای احیای صادرات نفت خود به قاره آفریقا را میدهد.
منبع: فرهیختگان