
به گزارش انرژی و نیرو، این پروژه در صورت تحقق، میتواند یکی از پرهزینهترین و گستردهترین خطوط لوله گازی جهان باشد و تا ۵۰ میلیارد مترمکعب گاز روسیه را سالانه از میادین یامال در شمال روسیه، با عبور از مغولستان، به چین برساند. آنچه این پروژه را مهمتر میسازد، نه صرفا حجم انتقال گاز یا ابعاد اقتصادی، بلکه پیام ژئوپلیتیک آن است: روسیه و چین در حال شکلدادن به یک جبهه انرژی هستند که میتواند توازن قدرت در بازارهای جهانی را تغییر دهد.
روسیه طی دهههای اخیر اروپا را به عنوان اصلیترین مقصد صادرات گاز خود میشناخت. قراردادهای بلندمدت، خط لولههای متعدد و وابستگی شدید کشورهای اروپایی به انرژی ارزان روسیه، کرملین را به یک بازیگر بیرقیب در غرب قاره سبز بدل کرده بود. تنها در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، روسیه بیش از ۱۷۷میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر و سهمی نزدیک به ۴۵درصد از بازار این قاره را در اختیار داشت. اما حمله روسیه به اوکراین و تحریمهای شدید غرب همهچیز را دگرگون کرد. اتحادیه اروپا در یک چرخش بیسابقه، تصمیم گرفت تا سال ۲۰۲۷ واردات انرژی از روسیه را به صفر برساند. نتیجه آن بود که سهم گاز روسیه از واردات اروپا به ۱۸درصد سقوط کرد و سهم نفت نیز از حدود ۳۰ درصد به تنها ۳درصد رسید. این کاهش شدید، کرملین را به سوی شرق سوق داد؛ جایی که چین با اقتصاد رو به رشد و عطش بیپایان برای انرژی، بهترین گزینه برای جایگزینی بازار اروپا محسوب میشود.
خط لوله «قدرت سیبری ۱» که در سال ۲۰۱۹ افتتاح شد، نقطه عطفی در همکاری انرژی بین گازپروم روسیه و CNPC چین بود. این خط لوله ۳۰۰۰ کیلومتری در قالب قراردادی ۳۰ ساله و ۴۰۰ میلیارد دلاری ساخته و ظرفیت نهایی انتقال ۳۸میلیارد مترمکعب گاز در سال را دارد. در سال ۲۰۲۴، صادرات از این مسیر به ۳۱ میلیارد مترمکعب رسید و انتظار میرود امسال به ظرفیت کامل برسد. اکنون توافق جدید میان دو کشور، این حجم را به ۴۴ میلیارد مترمکعب در سال افزایش خواهد داد. علاوه بر آن، مسیر دیگری از جزیره ساخالین در شرق دور روسیه به چین طراحی شده که تا سالهای ۲۰۲۶–۲۰۲۷ ظرفیت انتقال ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز در سال خواهد داشت؛ ظرفیتی که به تازگی به ۱۲ میلیارد مترمکعب ارتقا یافته است. هرچند مجموع این ارقام هنوز فاصله زیادی با بازار ازدسترفته اروپا دارد، اما نشان میدهد که مسکو بهطور استراتژیک بر شرق تمرکز کرده است.
پروژه قدرت سیبری ۲ با ظرفیت ۵۰ میلیارد مترمکعب در سال، اگر به سرانجام برسد، روسیه را قادر میسازد بخش مهمی از گاز یامال را که پیشتر روانه اروپا میشد، به چین منتقل کند. اما مسیر طولانی و دشوار سیبری، هزینههای نجومی و چالشهای فنی، این پروژه را به یک ماجراجویی بزرگ بدل کرده است. الکسی میلر، مدیرعامل گازپروم، در سخنان اخیر خود تصریح کرد که بهای گاز صادراتی به چین پایینتر از اروپا خواهد بود. این مساله هرچند به معنای کاهش سودآوری مستقیم برای روسیه است، اما از منظر ژئوپلیتیک نوعی سرمایهگذاری بلندمدت محسوب میشود؛ سرمایهگذاری برای تثبیت اتحاد استراتژیک با چین و ایجاد تکیهگاهی در برابر فشار غرب.
چین اکنون بزرگترین مصرفکننده انرژی در جهان است و رشد اقتصادی این کشور نیاز فزایندهای به منابع پایدار و متنوع دارد. پکن طی دو دهه گذشته سیاستی چندجانبه در حوزه انرژی اتخاذ کرده: واردات نفت از خاورمیانه، آفریقا و روسیه؛ توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و همزمان بهرهگیری از زغالسنگ داخلی برای تامین امنیت انرژی. با این حال، چین در روابط خود با روسیه نوعی احتیاط ژئوپلیتیک را حفظ کرده است. رسانههای رسمی پکن در دیدار اخیر شی جینپینگ و ولادیمیر پوتین، اگرچه از توافقهای انرژی خبر دادند، اما اشاره مستقیمی به پروژه قدرت سیبری ۲ نکردند. این سکوت میتواند نشانهای از تلاش چین برای جلوگیری از تحریک بیش از حد غرب و حفظ موازنه در روابط بینالمللی باشد. تحولات اخیر نشان میدهد که انرژی بیش از هر زمان دیگر به ابزاری ژئوپلیتیک بدل شده است.
روسیه از انرژی برای مقابله با تحریمها و فشار غرب بهره میگیرد و چین نیز آن را ابزاری برای تضمین رشد اقتصادی و استقلال استراتژیک خود میداند. اتحاد انرژی این دو کشور نهتنها پیامدهای اقتصادی، بلکه اثرات سیاسی گستردهای خواهد داشت. پوتین و شی بارها تاکید کردهاند که جهان وارد «دوران جدیدی» شده است؛ دورانی که در آن غرب رو به افول است و قدرتهای غیرغربی سهم بیشتری در معادلات جهانی خواهند داشت. از نگاه آنها، انرژی کلید این معادله است.
پروژه قدرت سیبری ۲ هنوز در آغاز راه است و مسیر روشنی پیش رو ندارد. هزینههای سرسامآور، مذاکرات پیچیده بر سر قیمت و مسائل اجرایی، همگی موانعی جدی هستند. اما حتی اگر این پروژه سالها به طول بینجامد، پیام آن برای جهان روشن است: شرق در حال سازماندهی یک ائتلاف انرژی در برابر غرب است. اتحادیه اروپا به دنبال استقلال از انرژی روسیه است و این تصمیم، کرملین را به دامن پکن رانده است. ایالات متحده نیز از این نزدیکی نگران است، چرا که شکلگیری یک محور انرژی روسیه–چین میتواند موقعیت غرب را در بازارهای جهانی متزلزل کند. سیبری ۲ تنها یک خط لوله نیست؛ نماد یک تغییر تاریخی در توازن انرژی جهان است.
روسیه و چین با تکیه بر منابع عظیم و تقاضای بیپایان، در تلاشاند نظم تازهای را رقم بزنند. نظمی که در آن، غرب دیگر بازیگر بلامنازع نباشد و هژمونی انرژی جای خود را به رقابتی چند قطبی بدهد. هرچند هنوز ابهامات فراوانی در مسیر این پروژه وجود دارد، اما یک نکته مسلم است: اتحاد انرژی مسکو و پکن، حتی اگر با کندی پیش برود، به تدریج مسیر تازهای در تاریخ انرژی جهان میگشاید؛ مسیری که میتواند آینده ژئوپلیتیک را به شکلی بنیادین تغییر دهد.
منبع: دنیای اقتصاد