
به گزارش انرژی و نیرو، خبر انعقاد قرارداد ۳۰۰ میلیارد دلاری میان عربستان و ایالاتمتحده آمریکا نگاه تمام رسانهها را به خود جلب کردهاست. انعقاد قرارداد اینچنینی خبر از تغییر جایگاه عربستان از نظرگاه اقتصادی میدهد. دههها پیش کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، کشورهای متکی به نفت محسوب میشدند. در آن روزها این کشورها در عرصه بینالملل پیرو قدرتهای جهانی بودند و در عرصه داخلی نیز تمام دستاوردهای آنها از صدقهسری نفت بود و نه ارتقای تکنولوژی، اما اکنون گویا رنسانسی در این کشورها رخدادهاست. این کشورها دیگر نه پیرو قدرتهای جهانی هستند و نه محدود به نفت. آنها در حال تبدیلشدن به بازیگرانی مستقل هستند که بنا دارند به اقتصاد جهانی در تامین انرژی برای انقلاب در حال وقوع هوشمصنوعی و تامین سرمایه برای گذار به اقتصاد سبز کمک کنند. به دیگر سخن، کشورهایی که قرار بود تا ابد تحتنفرین منابع درجا بزنند؛ اکنون با سرعت در حال ساخت مدل جدیدی از توسعه اقتصادی هستند. امری که موجبشدهاست تا نگاه تمام جهان را به این کشورها جذب کند.
شورای همکاری خلیجفارس در آستانه یک دگرگونی بزرگ قرار دارد؛ چراکه این کشورها در حال گذار از اقتصاد مبتنی بر نفت بهسوی اقتصادی متنوعتر و جذابتر برای سرمایهگذاری هستند. بر اساس برخی گزارشهای منتشرشده از سوی صندوق بینالمللی پول (IMF) پیشبینی شدهاست که اقتصادهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در سال ۲۰۲۵ به طور میانگین ۳.۵ درصد و در سال ۲۰۲۶ معادل ۴.۲ درصد رشد خواهندداشت. نرخ رشدهایی که از میانگین جهانی ۳.۳ درصد و همچنین از نرخ رشد پیشبینیشده برای برخی اقتصادهای پیشرفته بیشتر است، در نتیجه طبیعی است که نگاه همگان به آنچه که در این کشورها در حال سپریشدن است، جذب میشود.
مضاف بر گزارشهای منتشرشده از سوی صندوق بینالمللی پول، نشست سالانه مجمعجهانی اقتصاد ۲۰۲۵ در داووس نیز نوری تازه بر تحولات جاری در خاورمیانه و بهویژه در عربستانسعودی انداخت. در شرایطی که جامعه جهانی با بیثباتیهای اقتصادی و تنشهای ژئوپلیتیک دستوپنجه نرم میکند، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در حال ظهور بهعنوان بازیگرانی محوری در مناسبات جهانی هستند. امری که از دل راهبردی منسجم و مبتنی بر سه محور در حال تحقق است: دورشدن از وابستگی به نفت، ایفای نقش میانجی میان قدرتهای رقیب جهانی و حفظ جایگاه بهعنوان یکی از تامینکنندگان کلیدی انرژی.
در قلب این تحول، برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان قرار دارد که نقشهراهی بلندپروازانه برای تنوعبخشی به اقتصاد این کشور محسوب میشود، اما آنچه که اکنون برای ما مهم است؛ فهم این واقعیت است که تمام درآمدهای عربستان ماحصل فروش نفت نیست. بر اساس آمارهای ارائهشده در اجلاس داووس ما متوجه این مهم میشویم که فعالیتهای غیرنفتی اکنون ۵۲درصد تولید ناخالص داخلی عربستان را تشکیل میدهند؛ نقطهعطفی تاریخی در اقتصادی که بهطور سنتی بر درآمدهای نفتی استوار بود. مسالهای که با پیشبینی رشد ۶.۲ درصدی در بخشهای غیرنفتی تا سال۲۰۲۶، روشن است که بیش از پیش تشدید خواهدشد و این کشور را به سمت اقتصادی متنوعتر و پیچیدهتر هدایت خواهدکرد. تنوع و پیچیدگی که نشان از توسعه اقتصادی این کشور دارد و دیگر از جنس دستاوردهای محدود به نرخ رشد اقتصادی نیست. تغییر پارادایمی که محدود به عربستان نبوده و در دیگر کشورهای این منطقه نیز مشاهده میشود.
ضرورت این نیاز به تنوعبخشی اقتصادی در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بهوقوع روند غیرقابلتغییر و با شتاب اقتصاد جهانی در گذار به انرژیهای تجدیدپذیر و الکتریکیسازی فرآیند تولید بازمیگردد. مسالهای که اقتصادهای وابسته به سوختهای فسیلی همچون کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را دگرگون میکند، اما آنها با فهم بهموقع این واقعیت غیرقابلاجتناب در حال تبدیلکردن خود به بازیگران موثر در مناسبات آتی اقتصاد جهانی هستند. در راستای فهم این واقعیت از سوی این کشورها، بانک جهانی گزارش دادهاست که بخش غیرنفتی این کشورها در سال۲۰۲۴ با رشدی معادل ۳.۷ درصد همراه بوده و همچنان موتور اصلی رشد اقتصادی در این کشورها باقی خواهدماند؛ رشدی که برای سالهای ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ به ترتیب ۳.۴ و ۳.۵ درصد پیشبینی شدهاست.
بحرین در دهه۱۹۶۰ با آغاز راهبرد صنعتیسازی، نخستین گامها را برای تنوعبخشی اقتصادی برداشت؛ عربستانسعودی نیز در دهه ۱۹۷۰ با طرحهای مشابه وارد این مسیر شد. همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در دو دههنخست قرن۲۱ موفق به افزایش امتیاز خود در شاخص تنوع اقتصادی شدهاند، با اینحال نوسانات بازار جهانی نفت و شوکهای قیمتی ناشی از رویدادهای بینالمللی، در کنار حرکت اقتصاد جهان بهسوی انرژیهای تجدیدپذیر که خبر از کاهش بلندمدت تقاضا برای نفت میدهد، تنوعبخشی اقتصادی را به اولویت اصلی این کشورها تبدیل کردهاست، در نتیجه جذب سرمایهگذاری و رشد مستمر بخش غیرنفتی در مرکز سیاستگذاریهای اقتصادی این کشورها قرار دارد. در این راستا، صنایعی، چون خدمات مالی، فناوری و گردشگری در این کشورها در حال رشد هستند.
شاید به جرات بتوان ادعا کرد؛ در زمینه تنوعبخشی اقتصادی، عربستان عملکرد هوشمندانهتری نسبت به باقی کشورهای این منطقه داشتهاست. آنها با درک گذار جهان به سمت انرژیهای سبز در کنار انقلاب در حال وقوع هوشمصنوعی و در نتیجه افزایش تقاضای جهانی به برق در حال پیشبرد طرحهای خود بهعنوان بازیگران محوری این گذار جهانی هستند. مسالهای که ذیل بحثهای صورتگرفته درخصوص انتقال انرژی در اجلاس داووس، بُعد تازهای از تحول عربستان را نیز آشکار ساخت.
لری فینک، مدیرعامل بلکراک بیان کردهاست؛ تنها مراکز داده مبتنی بر هوشمصنوعی در آمریکا طی پنج سالآینده به ۳۰۰ گیگاوات برق نیاز دارند، یعنی چیزی فراتر از ۶برابر ظرفیت فعلی. برآوردی که عربستان را میتواند در جایگاهی منحصربهفرد قرار دهد؛ هم بهعنوان یک قدرت سنتی در تامین انرژی و هم بهعنوان بازیگری مهم در انقلاب هوش مصنوعی.
همزمان با حرکت اقتصاد جهانی به سوی کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، عربستان میتواند نقشی موثر در عرصه جهانی تامین مالی اقلیمی ایفا کند. در نشست داووس مشخص شد که تنها ۱۰درصد از بودجهموردنیاز برای تحقق تعهدات کربنخنثی در سطح جهانی تامین شدهاست، همچنین طبق گزارشهای موسسه مککینزی «صنعت بیمه در سال۲۰۲۴ بهتنهایی با ۱۳۵میلیارد دلار خسارت ناشی از بلایای طبیعی روبهرو بوده که رکوردی بیسابقه محسوب میشود.»
تمام این دادهها در حالیکه میتوانند برای اقتصاد عربستان چالشبرانگیز باشند، اما در عینحال برای او فرصت نیز محسوب میشوند. صندوق سرمایهگذاری عمومی این کشور که ۷۰۰میلیارد دلار دارایی دارد، میتواند بخشی از کمبود عظیم سرمایه جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی را جبران کند و عربستان را به شریک کلیدی در گذار جهان به انرژیهای پاک بدل سازد. از سوی دیگر، با آنکه افزایش خسارات اقلیمی زیرساختهای نفتی را تهدید میکند، اما همزمان تقاضا برای دانش فنی عربستان در ساختوساز مقاوم به گرما و مدیریت منابع آب را افزایش میدهد. مواردی که میتواند بستری باشد تا با تبدیلکردن عربستان به یکی از تامینکنندگان اصلی مالی اقلیمی، نفوذ جهانی این کشور را حفظ کند؛ حتی در شرایطی که بازار نفت رو به افول میرود. در همینراستا، آنچه که بیش از پیش توجهات را به خود جلب میکند، خیز عربستان برای اقتصاد کوانتومی است.
بر اساس گزارش امسال نشست سالانه مجمعجهانی اقتصاد، عربستان با هدف پیشرفت اقتصادی، تقویت امنیت ملی و تحقق اهداف چشمانداز خود ۲۰۳۰، به صورت فعال در حال سرمایهگذاری در فناوریهای کوانتومی است. این کشور با راهاندازی پروژه «اقتصاد کوانتومی» از سوی مرکز انقلاب صنعتی چهارم، بهدنبال تدوین یک راهبرد ملی برای بهرهگیری از ظرفیتهای کوانتومی در حوزههایی، چون محاسبات، ارتباطات ایمن، توسعه دارو و مدلسازی اقلیمی است. تمرکز ویژه بر توسعه نیروی انسانی، ایجاد زیرساختهای پژوهشی، همکاری با شرکتهای پیشرو جهانی مانند IBM و آرامکو و جذب سرمایهگذاری بینالمللی بخشی از این راهبرد چندوجهی است.
عربستان برای تسریع این تحول، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی خود را به آموزش و پژوهش در حوزه کوانتوم مجهزکرده و برنامههایی را برای همکاری با آکادمیهای فناوری راهاندازی کردهاست. آنها همچنین با اجرای برنامههایی برای افزایش آگاهی عمومی و بر گزاری رویدادهایی نظیر «روز جهانی کوانتوم»، در تلاش هستند تا جامعهای آگاه و پذیرای فناوریهای کوانتومی بسازند. تمام این اقدامات نشان میدهند که عربستان قصد دارد یکی از پیشگامان جهانی در انقلاب کوانتومی باشد.
در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و در راس آنها عربستان، در سالهای اخیر تلاش بسیاری برای نحوه مدیریت روابطش در فضای پیچیده و پرتنش جهانی صورتگرفتهاست. بهعنوان مثال، فیصل الابراهیم، وزیر اقتصاد و برنامهریزی عربستان در داووس اعلام کرد: «ما میخواهیم در مرکز قرار بگیریم؛ شراکتهای ما باید با همه بازیگران باقیبماند.» این رویکرد نتیجه ملموسی نیز داشتهاست؛ از جمله میزبانی ریاض از گفتوگوهای سطح بالا میان مقامات آمریکا و روسیه درباره پایان جنگ اوکراین. اتفاقی که عربستان را بهعنوان میانجیگر جهانی در حال ظهور معرفی میکند.
اعداد نیز از این ادعا حمایت میکنند. سرمایهگذاری ۷۷۰میلیارد دلاری عربستان در ایالاتمتحده که امکان افزایش آن تا هزارمیلیارد دلار نیز وجود دارد، نشان میدهد این کشور قصدی برای قطع روابط با شرکای سنتی غربیاش ندارد، با اینحال تعهد به آمریکا بهمعنای نادیدهگرفتن دیگر شرکای جهانی نیست؛ بلکه، عربستان بهوضوح پیام میدهد که در پی حفظ روابط سازنده با تمامقدرتهای بزرگ است.
در سطحی گستردهتر، زمینه ژئوپلیتیک کنونی این لحظه را بسیار معنادار میسازد. طبق شاخص همکاری جهانی سال ۲۰۲۵ که توسط شرکت مککینزی در داووس ارائه شد، همکاریهای بینالمللی از سال۲۰۲۰ به بعد درجا زدهاست. گزارشهای این موسسه تاکید میکند که «شاخصهای صلح و امنیت در بدترین وضعیت خود از زمان جنگ سرد قرار دارند.» حال در چنین فضایی، نقش میانجیگر عربستان جلوهگری دوچندان پیدا میکند.
تلاش کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در چند سالاخیر برای حفظ و گسترش تجارت خود با تمامقدرتهای جهان در کنار گذار آنها به سمت انرژیهای سبز و تامین مالی آنها نشان از یک تغییر پارادایم اساسی در سیاستهای اقتصادی این کشورها دارد. مسالهای که با سرمایهگذاری این کشورها در حوزه هوشمصنوعی و تلاش آنها برای تامین برق این نوآوری بزرگ انسانی، بهتدریج آنها را از بازیگرانی که تنها در حال واکنش نشاندادن به تحولات جهانی بودند، به بازیگران کنشگر در عرصه جهانی تبدیل میکند.
سیاستگذاری اقتصادی هوشمندانه این کشورها در حال تبدیلکردن آنها از کشورهای پیرو قدرتهای جهانی به کشورهای قدرتمند جهان است. روندی که در صورت ادامهداربودن میتواند خود را در ادبیات اقتصاد توسعه به مدلی جدید تبدیل کند. مدلی همتراز با مدل توسعه کشورهای شرق آسیا، اما اینبار از جنسی دیگر. در این روایت جدید از توسعه، گسترش تجارت با جهان سرآغاز توسعه میشود. با هر گام که بازرگانی در این کشورها تسهیل میشود، نهادهای مالی پیچیدهتر میشوند و در نهایت، در زمان درست و با شناخت درست اینکه اقتصاد جهان از چه موقعیتی به چه موقعیت دیگری در حال گذار است، کشور خود را از از دنباله رو به کنشگری مستقل تبدیل میکنند. کشورهایی که مطابق ادبیات اقتصادی توسعه باید در نفرین منابع گرفتار میآمدند؛ در حال تبدیلکردن این تهدید به فرصت هستند. وضعیتی که در صورت موفقیت، خبر از مدل توسعه اقتصادی جدیدی خواهدداد.
منبع: دنیای اقتصاد